نامه ۴۶

سلام

گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم ...

                          به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم...؟

...........................

سلام

زندگی من

دلم خیلی برات تنگ شده بهت گفتم این هفته صد در صد میام پیشت

کارم گره خورده بیشتر اون چیزی که فکرشو میکردم دارم تلاش میکنم خودت که دیدی

درسته نیستی ولی مبینی که از ۴ بعد از ظهر تا ۳ صبح جرو بحث میکنم

تنها دلیلش اینه که دلم تنگه که خستم که میخوام زودتر ببینمت حتی ۱ثانیم برام

۱ثانیست که زودتر ببینمت ولی تو هی بهونه میگیری

میدونم حق داری میدونم خیلی خسته شدی از این وضع ولی کسی رو جز تو ندارم

این چند وقته خیلی دعوامون شده بیشترین دعواهای منو تو تو کل رابطمون تو

این چند وقطیه که گذشته بیشترشونم مقصر من بودم  شرمندتم......

.....................................

دوست دارم ...

ببخش منو که اینقدر بدم  ببخشم که اینقدر ناراحتت میکنم

دوست دارم

از طرف یه دیونه که دیونته........د..و..س..ت..د..ا..ر..م

........................................................

      در حسرت دیدار تو اواره ترینم

                                هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست

 

Aramesh

نظرات 1 + ارسال نظر
فیروزه دوشنبه 10 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:02

سلام.درک میکنم سخته.امیدوارم هر چه زودتر گره از کارتون باز بشه و دیدارتون نزدیک.برای منم دعا کنید گره کارم باز بشه و به دیدار یارم برسم...خوشبخت باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد