اول سلام و خسته نباشید و تشکر از همه دوستای خوبمون که ما رو تنها نمیزارن همیشه کنار ما هستن و ما رو تنها نمیزارن
..............................................
دوم
برای انانی که تحول می خواهند.....!!!!
حرف درست حسابی:
بزگترین رهبران بشریت در یافته اند که ادمها می اموزند و اموزش می دهندکه با دیگران با توجه به رفتارشان باید چگونه رفتار کرد . وین دایر (راز جادوی بزرگ)
The greatest leaders of mankind have known all too well people teach and learn how other are to be treated from behavior. Wayne Deyer (puling your own strings)
................................................
بی تردید روزی خواهد امد که اسمان ابی دنیا در صلح وهمه مهربان و برابر خواهند بود.
تقدیم به تمامی ازادی خواهان و در بندان دنیا ....
...........
استادوم شیلی
ویکتور خارا
برگردان:مورسو رو کانتن
Chile Stadium
Poet:Victor Jara
Translator:Meursault Roquentin
در صبح روز 12 سپتامبر 1973 خارا به همراه هزاران نفر دیگر دستگیر و در استادیو ملی شیلی زندانی شد.
بسیاری از انان به وسیله رژیم ژنرال اگوستیینو پینوشه شکنجه و کشته شدند خارا در 15سپتامبر 1973 در حالی که
استخوانهای هر دو دستش در اثر شکنجه های مکرر خرد شده بو اعدام شد .وی کمی قبل از مرگ در باره وضعیت زندانیا ن
در استادیو شعری سرود که ان را روی تکه یی کاغذ نوشت و در کفش یک دوست پنهان کر .برای این شعر هرگز اسمی در
نظر کرفته نشد بیشتر این شعر را با نام استادیو شیلی می شناسند.
On the morning of september 12.1973,Jara was taken along with thousands , as a prisoner to the
Chili Stadium .Many of them were tortured and killed there by the Pinochet regime. Jara was
Repeatedly beaten and tortured, resulting in the breaking of bones in his hand. Jara was murdered on september 15.1973.Before his death ,he wrote a poem about the conditions of the prisoners in the stadium ,the poem was written on a paper that was hidden inside a shoe of a friend.
The poem was never named,
But is commonly known as Estadio chile
از ماها اینجا، پنج هزارتا هستند.
در این گوشهء کوچک شهر.
There are five thousand of us here,
in this little part of the city.
ما اینجا پنج هزار نفریم ،
نمیدونم روی هم چندتا میشیم،
توی همهء شهرهای این کشور!
We are five thousand.
I wonder how many we are in all
In the cities and in the whole country?
تنها در اینجا
ده هزار دست هست که میکارند
وچرخهای کارخونه ها رو میگردونند.
Here alone
Are ten thousand hands which plant seeds
And make the factories run.
چه قدر از اینان در معرض
گرسنگی ،سرما،وحشت،درد،فشاراخلاقی و
ترور ودر آستانهء دیوانگی قرار دارند؟
How much humanity
Exposed to hunger ,cold ,panic ,pain
Moral pressures , terror and insanity?
شش تا از ماها گم شدند
انگاری در یه فضای پر ستاره
Six of us were lost
As if into starry space.
یکی مرده ،یکی اونقدر کتک خورده
که تا حالا باورم نمیشد
که یه آدم رو بشه این طوری کتکش زد.
One dead ,another beaten as I could never
Have believed
A human being could be beaten.
چهارتای دیگه میخواستند زجرشون تموم بشه ،
یکی با پرش در نیستی ،
دیگری با کوبیدن سر به دیوار ،
اما همهء ما نگاهمون به مرگه ،
The other four wanted to end their terror
One jumping into nothingness,
Another beating his head against a wall,
But all with the fixed look of death ,
عجب چهرهء مخوفی درست کرده این فاشیسم!
What horror the face of fascism creates!
اونها با وسواس زیادی کارشون رو جلو میبرند.
هیچی برای اونها مهم نیست.
They carry out their plans with
Knife-like precision.
Nothing matters to them.
واسهء اونها ،
خون ،عین یه مدال افتخار هست
قتل عام یعنی یه عمل جسورانه.
For them blood equals medals,
Slaughter is an act of heroism.
آه خدا ،این اون دنیایی هست که تو آفریدی؟
هفت روز کاروسرگشتگی واسهء این بود؟
Oh God,
Is this the world that you created?
For this,
Your seven days of wonder and work?
توی این چهار دیواری ،یه تعدادی هستند
که هیچ کاری نمیتونند بکنند
اونها به آرومی ،بیشتر و بیشتر آرزوی مرگ میکنند.
Within these four walls
Only a number exists
Which does not progress.
Which slowly will wish more and more
For death.
اما یه دفعه به خوم اومدم
ومیبینم هیچ حیاتی وجود نداره
جز هیاهوی ماشین ها
But suddenly my conscience awakes
And I see this tide with no heartbeat ,
Only the pulse of machines
ونظام ، صورتک شیرین خودش رو
به شکل قابله ای خندون نشون میده
And the military showing
Their midwives’ faces
Full of sweetness
گیریم مکزیک و کوبا و تمام دنیا
علیه این شقاوت فریاد کنند!
Let Mexico ,Cuba and the world
Cry out against this atrocity!
ما ده هزار دستیم ،
که هیچ کاری نمیتونم بکنیم.
چندتا میشیم ، توی این کشور؟
We are ten thousand hands
Which can produce nothing.
How many of us in the whole country?
خون رییس جمهور عزیز ما ،
از بمب و اسلحه ، کار آمد تر هست !
پس ، دوباره مبارزانی دیگه خواهند بود.
The blood of our companion president
Will strike with more strength than bombs
And machine guns!
So will our fist strike again.
چقدر سخته آواز خوندن
وقتی که باید آواز ترس رو بخونی!
How hard it is to sing
When I sing a song of horror.
ترسی که دارم توش زندگی میکنم
ترسی که دارم توش میمیرم.
Horror which I am living
Horror which I am dying.
واسهء اینکه خودم رو بتونم توی این لحظه های بی انتها پیدا کنم
آوازم رو با سکوت ها و فریادها به پایان میبرم.
To see myself among so much
And so many moments of infinity
In which silence and screams
Are the end of my song.
آن چه میبینم هرگز ندیده بودم ،
آنچه احساس کرده ام و احساس میکنم ،
به لحظه زندگی میبخشه...
What I see I have never seen
What I have felt and what I feel
Will give birth to the moment …
به امید ازادی............................................................................................................
سلام... قشنگ بود... امیدورام که موفق باشی... باز هم نوشتی به من خبر بده ...شاد و سلامت باشید.
سلام...
خوبین؟
چه عجب یاد وب ما کردین...
مطلبتون قابل تامله!!!
سلام...سر نمی زنید دیگه
سلام مدتی نبودم
الان هم خاطرات این مدت که عشق پوچ مشکلاتی برام ایجاد کرد رو می خوام بنویسم
سر بزن خوشحال می شم
مهلت ارسال آثار برای شرکت در پنجمین جشنواره بین المللی شعر فجر تا پایان آذرماه تمدیدشد.
ضمناً برابراطلاعیه صادره از دبیرخانه
جوایزجشنواره برای هریک ازمنتخبین بدین شرح است:
نفرات اول هربخش 20سکه بهارآزادی
نفرات دوم هربخش 16سکه
نفرات سوم هربخش 12سکه
ضمنا علاوه بر موارد بالا برای تمامی برگزیدگان اول تاسوم هربخش موارد ذیل درنظرگرفته شده:
- سفرفرهنگی به یکی ازکشورهای خارجی
- اعطای 5میلیون تومان وام
- اهداکارت الکترونیک خریدکتاب به مبلغ 5میلیون ریال
- چاپ یک مجموعه باشمارگان 3000نسخه وحق التالیف 20% قیمت پشت جلد
شاعران ارجمندمی تواننددرهر4 بخش رقابت نمایند.
نشانی دبیرخانه : تهران،خیابان شهید مطهری،خیابان قائم مقام فراهانی،خیابان فجر،پلاک 7 ،طبقه چهارم
تلفن:88342979 نمابر:88861324
لینک فرم ارسال آثار:
http://ibna.ir/images/docs/files/000083/nf00083419-1.JPG