مرد من سلام
دوست دارم بیشتر از هر روز و هر لحظهای که گذشته.نمیدونم راجع به شب گذشته چی میشه گفت.فقط میتونم بگم بدترین شب تو این چند وقت بوده .هنوزم وقتی یادش میفتم اشک تو چشمام جمع میشه.خدارو شکر میکنم که گذشت.
نتونستم پشت تلفن بگم پس اینجا میگم که درسته جفتمون مقصر بودیم.ولی من بیشتر مقصر بودم.واقعا متاسفم.منو ببخش.تو حقیقت رو با جملات تلخ گفتی و من فقط تلخیش رو شنیدم.منو ببخش.خیلی خوشحالم که تورو دارم تا حقایق رو برای من روشن کنی.امروز به حرفات خیلی فکر کردم و دیدم که حق با تو بود.عمل کردن به حرف تو کمی سخت بودو خیلی جالب.
تجربهای بود بر خلاف تمام این سالها.درسته که سخت بود ولی غیر ممکن نبود.
حالا بیا برای اینکه دیگه من گریه نکنم همینجا تمومش کنیم .من راجع به این موضوع دیگه حرف نمیزنم.پس خواهش میکنم توام فراموشش کن .
آفرین عزیز دلم.حالا شدی یه همسر نمونه !به افتخارت:
هیپ هیپ هورااااااااااا
دوست دارم عزیز ترینم.بوس بوس بوس بوس .
سلام مام ونوسیه خودم :)
تو و بابا ممدی با هم قهر کرده بودین بچه های بدی شده بودین ؟ :(
آفرین حالا همدیگه رو ببوسین :دی
آخی ... اشکالی نداره دلخوری همیشه هست مهم اینه که الان خوبین خداروشکر .... بوس