دربارهء زندگیمون مینویسیم که هیچ نویسنده ای قادر به نوشتنش نیست.چرا که انقدر عاشقانه و بعضی اوقات انقدر تلخه که فقط خودمون میتونیم ازش سر دربیاریم و بنویسیمش.حالا محمدم،این من،این تو و این وبلاگ ما.
ادامه...
اولش فکر کردم من موفق میشم.ولی حالا میبینم نشدم.دیگه نمیتونم بیشتر از این تلاش کنم.این آخرین باری بود که تلاش میکردم برای عوض شدن این موضوع.هر چیزی یه مرزو حدی داره.اینم مرز من بود.جلو تر نمیرم.