یکی از بچه های دنیای وب،به عبارتی یه زوج خوشبخت،چند روز پیش به خواست خدا از هم جدا شدن.ضحی و مرصاد دوتا از دوستای جدیدن.ولی چند روز پیش آقا مرصاد متاسفانه شهید شدن و ضحی خانوم رو تنها گذاشتن.دلیلش رو من نمیدونم.
به هر حال طلب صبر میکنم برای ضحی خانوم و خانوادهء همسرش.
اینم آدرس وبشونه:
خیلی ناراحت شدم
مگه چی گفته بودم؟
من آخه به خاطر خبری که گذاشتم یدفعه سرم شلوغ شد.همینطور زنگ و ایمیل و کامنت و پیام و تلگراف! و تفلگارت!! و ... پی در پی داره برام میاد دیگه دستو چشمو گوشم دارن میکن
ممنون که دعام میکنی آبجی بزرگه
باشه سعی میکنم چپ و راست رو نگاه کنم
ولی کلا حالم گرفته ست.خسته شدم از تنهایی..بغضم گیر کرده توو حلقم
سلام ونوس جان من مهسام علیرضا ج توروداده بود.مرصاد تصادف کرده بعدشم رفته کما و خیلی ناگهانی فوت کرده.متاسفیم ببخشید که خودعلیرضا هم دقیق نمیدونسته.
مرسی به مرحمت شما
نه من فقط میخواستم خودمو لوس کنم که اون حرفا رو زدم ولی کلا پا رو چش ما گذاشتی که اینجا رو بعنوان دفتر حضور غیاب قبول دارین
نه من دقیقا مشخص نیست کی آنم و کی آف
منم تسلیت میگم ونوس جونم
خیلی ناراحت شدم خیلی
اینا یه هشدار واسه ما تا قدر لحظه لحظه زندگیمونو بدونیم
امیدوارم خدا به ضحی جون صبر بده
همیشه سالم و سلامت باشید عزیزای دلم
یبادتونم
بووووس ونوس جون جووونم
cHe BAmaZe MiGi
توو دفتر حضور غیابم تیک زدم!!!
bEheShUn TaSlIaT mIgAm
تیک زدم!
نه اشکالی نداره خواهرم
وبلاگ من متعللق به شماست
اگه میخوای باور کنی بگو تا پسوورد و اینامو بدم
من جمله رو کامل میکنم
زندگی اگر به خواست ما تموم میشد که...
خیلی بهتر بود تا اینطوری
هاااااا ؟؟؟؟؟؟؟
به نظر خودم جمله رو خوب کامل نکردم و براوو نداشت!
مرگ پایان کبوتر نیست.....
مرصاد الان یه جاییه بهتر از ما... خیلی بهتر...
یا حق....
چرا چرت میگین راجب من ؟ من زنده ام آدرس بدم ببینین منو کی گفته من مردم ملت حرف میسازن