نامهء ۲۲

 

یار دور من سلام

حوادث این چند روز تکونم داد.توام نبودی که بهم روحیه بدی.توام درگیر مراسم چهلم بودی.منم مثل همیشه تو خلوتم باهات درد دل کردم.ولی تو نبودی.عکس تو بود.مثل همیشه هیچ جوابی بهم نداد.کاشکی عکسا حرف میزدن.

دلم خیلی برات تنگ شده.گل گلدون من کجایی؟امروز مهمونامون همه بهت سلام رسوندن.هیچ کدوم نمیدونستن من سلام خودمم نمیتونم بهت برسونم در حال حاضر،چه برسه به سلام اونا!

همش همه ازم میپرسن محمد تماس گرفت؟منم فقط لبخند میزنم.چون تو امروز حتی وقت استراحت هم نداشتی.کاشکی پیشت بودم.

امشب خیلی کاشکی کاشکی کردم.کاشکی همهء کاشکیام همون بشه که میخوام.

دوست دارم عزیز قلبم.

نظرات 2 + ارسال نظر
مردی که مرده بود شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:29 http://zendeh-be-goor.blogsky.com

قاصدک هان چه خبر آوردی.....................

دوستانه شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:11

سلام دوست خوبم
تو خیلی قشنگ مینویسی خیلی عاشقانه این محمدی که ازش مینویسی حتما آدم خوب مهربون دوست داشتنیه مثل خود تو امیدوارمایم محمدی که میگی تماس بگیره د.وستدار شما(ناصر.لیلا)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد